از انتخابات سال ۸۸ درست ده سال گذشت. آنچه امروز منتشر میشود فتنهٔ تغلّب» نام دارد و میخواهد شناژبندی جدیدی باشد از حوادث سال ۸۸.
کتاب میخواهد بگوید در آن تاریخ رهبر هم متوجّهٔ فتنهٔ» نژاد شده بود. (تحریف کمی بیشتر از ده سال زمان میخواهد؛ مثلاً پس از پنجاه سال.») در کتاب نوشتهاند شعارهای هواداران نژاد در ۲۴ خرداد تحریککننده بود. خودشان میروند راهپیمایی راه میاندازند و بعد از ده سال میگویند ای وای آن اجتماع تحریکآمیز بود. خودشان آن اجتماع را زنده از صدا و سیما پخش میکنند، حالا زیرِ همه چیز میزنند و رو به جلو فرار میکنند! گفت: قبول نیست؛ تو دیدی.»
کتاب میخواهد جا بیاندازد نژاد» برای رهبر ایران، رییس جمهوری بود شبیه باقی رییس جمهورها. دو خاطره:
۲۴ آذر ۸۷ رهبر به دانشگاه علم و صنعت رفته بود. در ابتدای آن سخنرانی به مفاخر دانشگاه اشاره کرد. گفت دیروز این دانشگاه احمد متوسلیان را داشت. امروز هم بحمدالله» رییس جمهور انقلابی، متعهد، کارآمد، فعال» و دیگر دانشجویان نمیتوانستند طاقت بیاورند. مشتها را گره کردند و تکبیر فرستادند. امّا این پایان ماجرا نبود. وقتی تکبیر بچهها تمام شد، رهبر گفت: و شجاع.» این تنها آپارکات نبود، ضربه آخر نبود، ناکاوت نبود، این ترسیم مسیر آینده بود. این و شجاع» صفتی بود که باید فاصله میگرفت و سپس بیان میشد. این یکی از چندین تحسینی بود که رهبر با رعایت فرمی هنری و ادبی بیان میکرد.
دیگر: در تابستان داغ ۸۸ نژاد، نزدیکترین یارش را به سمت معاون اوّلی منصوب کرد. رهبر حکم حکومتی صادر کرد. (نه مجوز درخواستی!») نژاد یک هفته حکم رهبر را معلّق نگه داشت. در همان تابستان، رهبر با هیأت دولت دیدار کرد: آقای رئیس جمهور ما هم که بحمداللَّه پرانرژی و خستگینشناس حقاً؛ پابهپای ایشان دویدن هم خیلی سخت است. خدا کمکتان کند بتوانید پابهپای ایشان بدوید و برسید به مقاصدتان؛ واقعاً کار دشواری است. ایشان خیلی زیاد زحمت میکشند، زیاد تلاش میکنند، بحمداللَّه پرانرژی هم هستند؛ خدا را شکر.» پایانبندی تحسینهای رهبر باز هم ماندگار است: به ظاهر ایشان هم این همه نمیآید. الحمدللَّه.»
این رهبرِ سال ۸۸ بود. این گفتهها و دهها ستایش دیگر (گاهی بیشتر از هزار کلمه در یک سخنرانی) موجود است. ما همه یادمان هست که رهبر چه میگفت و چه عقیدهای داشت. عقیدهٔ رهبر را تحریف نکنید. خودِ رهبر بین دولتها و مسئولین فرق قائل بود: در این سالهائی که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهای انقلاب کاملاً برجسته شده. یک دورهای بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگری و اینها به انزوا افتاده بود.»
تحسینهای رهبر از نژاد در قیاس با همهٔ مسئولین نظام در دهه ۸۰ یگانه بود؛ با همهشان به طور ماهوی فرق داشت. رهبر معتقد بود دولت نژاد هم در قول و شعار و هم در عمل به اصول انقلاب و ارزشهای انقلاب پایبند است.» این غایت علاقهٔ رهبر به یک دولت میتوانست باشد. رهبر حتی تا سالهای میانی دههٔ ۹۰ هم به رییس جمهور امید داشت. رویگردانی امروز رهبر از نژاد هم به طور ماهوی با همه فرق دارد. به همین خاطر در پیام تسلیت سال ۹۳ جناب آقای دکتر محمود دام توفیقه» مخاطب قرار میگیرد و در سال ۹۶ جناب آقای محمود نژاد» در متن رها میشود.
کتاب میگوید نژاد، خون تازهای» به کالبد» فتنه» تزریق کرد. این همان حرف رفسنجانی بود در نامه بیست خرداد. چرا او بیبصیرت بود و شما که با یک دهه تأخیر به همان حرف رسیدید، بابصیرتید؟ نویسنده بهانه میآورد که در این مجال کوتاه» نمیتواند مستندات عینی» این واقعه را بازگو کند؛ اگر نمیتواند چرا دربارهٔ ۸۸ کتاب نوشته است؟ در سال ۸۸ رهبر با نژاد در جلسهٔ رسمی شوخی مدحآمیز میکرد؛ شوخی مدحآمیز آن هم بعد از تزریق خون تازه به کالبد فتنه؟» نفرمایید. از فتنهگر» بودن نژاد باید ده روز پس از نامهٔ مشایی رونمایی میشد نه ده سال!
این کتاب، در بخشهایی، رهبر را هم زیر سؤال میبرد. آن بخشهای دیگر هم نقد و تخطئه» میشود. فعلاً لازم نیست. چون هنوز پروپاگاندا نکردهاند.
این چند خط تنها به این خاطر نوشته شد تا بگوید ما همه در خیابان بودهایم. به دقّت همه صحبتهای رهبر را پیگیری میکردیم. میدانستیم که او چه میگوید و چه میخواهد. مثلاً خاطرم هست که رهبر مکرراً تأکید داشت که در تحلیل این حادثه نباید سکوت» کرد. این نوشته هم چنین کرده است.
درباره این سایت